همه شنیده ایم که خانه،مدرسه ی اول ومدرسه،خانه ی دوم فرزندان ماست.متاسفانه برداشت نادرستی دراین کلام نهفته وآن اینست که شکل گیری باورهای فرزندان این آب وخاک فقط وظیفه ی اولیاومربیان آنهاست وبس.آیابه راستی چنین است؟آیافعالیت سایرنهادهاوسیاستگزاریهای عمومی کشورنمیتواندواجدحتی خفیف ترین اثردرشکل گیری باورها باشد؟بدنیست روی این معناقدری تامل کنیم وتوجه داشته باشیم که متاسفانه دربرخوردباکژیهاوناشایستها؛اغلب ازخودسلب مسوولیت کرده ودیگران رامقصرقلمدادمیکنیم.آیاتاکنون توجه کرده ایم که:
*وقتی درواکنش به رفتارناشایست فرزندمان،مدرسه راموردخطاب وعتاب قرارمیدهیم ودرعین حال رفتاراجتماعی خودمان انباشته ازبرخی ناشایستهاست؛
*وقتی بعنوان مدیریاآموزگاربرای دانش آموزانمان(یعنی فرزندانمان)سخن ازارجحیت تحصیل علم برکسب ثروت مینماییم ولی درعمل،برخورددوگانه یی بااولیا ی آنان ازحیث وضعیت درآمدشان ازخودنشان میدهیم؛
*وقتی درطراحی بناهای شهری درجامعه یی که اساس آن راتوجه به مقام انسان بایدتشکیل دهد،زیباترین بناهامتعلق به موسسات مالی واقتصادی کشورباشد؛
*وقتی باتبلیغات رنگارنگ ورشدروزافزون مصرف،باورنسل جوان مبنی برضرورت تولیدات زیربنایی دچارتزلزل گردد؛
*وقتی درمعرفی محصولات بزرگترین کارخانه ی انسان سازی کشوریعنی نظام آموزش و پرورش،فقط به آمارهای کمی وموفقیت درراهیابی به آموزش عالی یاکسب مدالهای رنگین جهانی اکتفامیکنیم؛
*وقتی علیرغم تشویق وتحریک حساسیت عمومی جامعه نسبت به رفع مشکلات دیگران،حل مشکلات فردی ورشدخودخواهی وبقولی« گلیم خودراازآب بیرون کشیدن » روبه افزایش است؛
*وقتی کاروفعالیت رامشارکت درگسترش تولیدمادی ومعنوی معرفی میکنیم ولی ازسوی دیگر،بسیارندکسانی که بدون کوچکترین فعالیتی که بتوان نام« کار » برآن نهاد،صاحب درآمدهای هنگفت میشوند؛
*.......
*.......
*دراینصورت چه بحران عمیقی درذهنیت فرزندانمان ایجادمیگردد؟!
وظیفه ی فردفردماست که رفتار،گفتاروتصمیمات خودراموردنقدوارزیابی مستمروعمیق قراردهیم.آگاهانه سخن بگوییم،عاقلانه تصمیم بگیریم واندیشمندانه نصیحت کنیم.باورداشته باشیم درهرمقام ومسوولیت وجایگاهی که هستیم؛درشکل گیری باورهای نسل جوان این سرزمین(یعنی فرزندانمان) مسوول وموثریم.....یاعلی
|